یک پشنهاد عالی!
ویژه
اینو دیگه از دست نده!
Download Music Nooshafarin Goriz
برای دانلود آهنگ بر روی لینک زیر کلیک کنید!
یروزی وقتی که کوه قهوه ای چشاشو به روی دنیا وا میکرد وقتی که شب سیاه صبح خاکستری رو صدا می کرد
وقتیکه روز خودشو تو رگ شب رها می کرد یه مسافر غریب دل به دریا زد و از جاده گذشت
شهر تنهایی رو زیر پا گذاشت همه ی پنجره های بسته روبه روی روشنی روز وا گذاشت
رفتو رفت تاکه رسید به شهر عشق اما دید که آدما سنگی شدن همه رنگین کمونا اسیر بی رنگی شدن
دل سپردو تن سپرد و جون سپرد اما هیچ کی به سراغش نیومد
هر چی خوبی کرد جوابش بدی بود هیچ دلی با خوبی آشنا نبود
دیگه اون مسافر شهر بدی دل نداشت تا که به دریا بزنه
خسته بود حسی نداشت تا که پلی روی شهر آرزو ها بزنه
یه روزی وقتی که کوه قهوه ای چشماشو به روی دنیا وا می کرد وقتی که صبح سفید خودشو تو رگ شب رها میکرد
اون مسافر زد و از جاده گذشت چشاشو به روی عشق بست و گریخت رو به سوی شهر تنهایی گذاشت
آدمای سنگی رو با بدی هاشون جا گذاشت واسه ی رسیدن به آدما دیگه دستو پا نکرد رفتو پشت سرشو نگاه نکرد